وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم،*دل در عبور از سد خار و خاره بندیم* گاه سفر آمد نه هنگام درنگ است*چاووش میگوید ما را وقت تنگ است*گاه سفر شد باره بر دامن برانیم*تا بوسه گاه وادی ایمن برانیم*وادی پر از فرعونیان و قبطیان است*موسی جلودار است و نیل اندر میان است*از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم*بانگ از جرس برخاست وای من خموشم*دریادلان راه سفر در پیش دارند*پا در رکاب راهوار خویش دارند*گاه سفر آمد برادر گام بردار*چشم از هوس از خورد از آرام بردار*گاه سفر آمد برادر ره دراز است*پروا مکن بشتاب همت چاره ساز است*باید خطر کردن سفر کردن رسیدن*ننگ است از میدان رمیدن آرمیدن*تنگ است ما را خانه تنگ است ای برادر*بر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر*فرمان رسید این خانه از دشمن بگیرید*تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید*یعنی کلیم آهنگ جان سامری کرد*ای یاوران باید ولی را یاوری کرد*گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم*حکم جلودار است سر در پیش داریم*حکم جلودار است بر هامون بتازید*هامون اگر دریا شود از خون بتازید*از دشت و دریا در طلب باید گذشتن*بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن*گر صد حرامی صد خطر در پیش داریم*حکم جلودار است سر در پیش داریم*فرض است فرمان بردن از حکم جلودارگر تیغ بارد گو ببارد نیست دشوار آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد*آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد جانان من اندوه ایران کشت ما رابباید به راه دوست ترک جان و سر کرد*جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش